سه شیوه موفقیت آمیز برای کسب و کارها
دکتر امیر خطیبی-مربی حوزه کسب و کار
فضای کسب و کار به اندازه کافی متلاطم بود که بحران کوئید 19 هم از راه رسید. این پاندمی اثرات خود را بر تغییرات رفتاری مردم و محیط کسب وکارها گذاشته و با آرزوی برچیده شدنش، باز هم آثار ماندگاری از این پاندمی را تا سالها با خود خواهیم داشت. مدتهاست که در مجامع مختلف این پرسش را می بینیم و می شنویم که برای آمادگی بیشتر در مواجهه با تغییرات محیط رقابتی کسب و کار چه تاکتیکها و استراتژیهایی را باید اخذ کنیم؛ شاید فراتر از همه آنها داشتن یک نگرش معین و پایدار در مواجهه با این تغییرات رفتاری در محیط پیرامون است و پیداکردن مهارت موج سواری بر روندهای آینده نگرانه را باید درون سازمانها نهادینه کرد. در این یادداشت که بر پایه شیوه executive brief –شیوه نگارش مبتنی بر تجربه با صراحت در بیان و اجرا-تدوین شده است، سعی داریم اصولی ساده در پایدار ساختن نگرشی که از آن بعنوان آینده پژوهی در یافتن روندهای موفقیت در کسب وکار یاد میشود، را بیان کنیم.
حتی در همین سالهای اخیر نیز برای بنگاههای اقتصادی و صاحبان برندها بررسی رفتار مصرف کننده از نزدیک و چالشهایی که در زمان مصرف با آن مواجه میشود، کاری عجیب و با تردید شمرده میشد. استفاده از کارشناسان رفتارشناسی و مردم شناسی که برای مشاهده مردم و تحلیل رفتارهای فرهنگی آنها تعلیم دیدهاند، برای بنگاههای مادر که در چند حوزه فعال هستند به ویژه در حوزههای کالای مصرفی، امروزه در دنیای کسب و کار بسیار متداول است.
در سالهای اخیر، تیمها و متخصصین آینده پژوهی(futurists) بعنوان یکی از ارکان تقویت کننده رهبری بنگاههای مشتری مداری نظیر P&G، جنرال موتورز، Intel و از این دست شمرده میشوند. متخصصین آینده پژوهی افرادی مستقل هستند-افرادی به دور از تعصبهای فرهنگی یا رفتاری- که شغل آنها مشاهده و پیشگویی آینده است. آنها روندها (trends) را بررسی میکنند و با مردم با گرایشهای رفتاری متفاوت به گفتگو مینشینند، نحوه تغییراتی که در زندگی مردم ایجاد میشود را مطالعه میکنند و چرایی این تغییرات و مسیر آنها را تحلیل مینمایند.
آنها-متخصصین آینده پژوهی- برای فهمیدن تأثیر اهرمهای اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیک با نگاهی عمیق در صنایع مختلف به مطالعه میپردازند تا درک وشناخت درستی از نحوه شکل دهی تقاضای مشتریان توسط این اهرمهای سه گانه و تأثیری که بر کسب و کارها می گذارند را داشته باشند.
سوال اول میتواند این باشد که آیا آینده پژوهان واقعا لازمه یک کسب و کار موفق هستند؟ با دانستن اینکه در تمام این سالها، کمپانیهای زیادی بدون آنها فعالیت کرده و دوام آوردهاند.
متاسفانه، هر روز ارائه یک محصول جدید که بتواند موفق باشد، برای بنگاههای اقتصادی سخت و سخت تر میگردد. چراکه در محیط کسب و کارهای امروزی، رشد بنگاهها بسیار سریع شده است؛ به ویژه برای بنگاه های بالغ –منظور بنگاههایی است که در چرخه عمر خود به مرحله بلوغ رسیدهاند و دارای بدنهای لخت شدهاند- چرخه توسعه محصول بسیار طولانی است. چند ماه پیش یکی از اعضای تیم داخلی آینده پژوهی شرکت معظم فورد اظهار کرده بود که یک ایده ناب برای آنکه به ساخت نمونه آزمایشی اولیه برسد، حدود سه سال زمان در این شرکت لازم دارد، یا در مورد شرکت Intel برای ساخت یک cheap جدید بین 5 تا 10 سال زمان مورد نیاز است.
همه اینها در حالیست که start up ها بسیار چابکتر عمل میکنند و البته که فضای ارائه محصولات هم بسیار پرترافیک است. سطح انتظار مصرف کنندگان از محصولات جدید بالا رفته است و شرکتهای ساختار شکن(اخلال گر/disruptor) در صنایع مختلف با محصولات و خدمات دوخت و دوز شده خود برای مشتریانی که همه چیز را شخصی پسندکردهاند؛ با سرعتی بالا سهام ارزشمند تری پیدا میکنند.
آنچه از هم کلامی با فعالین کسب و کارها مشهود است، مواجهه بنگاهها با موانعی است که از سوی مشتریان مدرن، ایجاد شده است برای رقابت آنها در گرفتن سهم از رفتار مصرف در این بازارها!
در یکی از گزارشهای سال 2015 که در دسترس قرار گرفته است، شرکت فخیم Nielson به دستآوردهای تأمل برانگیزی اشاره شده نموده است که نشان میدهد از میان 20.000 محصول جدیدی که از سال 2008 تا زمان جمع آوری اطلاعات این گزارش به بازار آمده اند تنها 74 محصول به اندازه کافی متمایز، ماندگار ومناسب بودند که بتوانند بعنوان محصول موفق نوآورانه دسته بندی شوند.
باید بپذیریم که ارائه کردن یک محصول جدید در بازار، کاری بسیار سخت است؛ اما قرار نیست شما روی محصولی که قرار است به زودی وارد بازار نمایید شرط بندی کنید آن هم به بزرگی شهرت و موقعیت کسب و کارتان! حال یک سوال چالشی مطرح کنیم، چرا بسیاری از بنگاهها در ایران با افرادی که با تخصص تحلیل گر بازار یا آینده پژوه استخدام می کنند، در دوره زمانی کوتاهی قطع همکاری مینمایند؟
اگر با مفهوم تفکر سیلویی آشنا باشید، در سازمانها و یا بنگاههایی با این سبک فکری، همواره نزدیک کردن شکاف میان ذهنیت مشتری و برنامه های استراتژیک بنگاه، کاری محال است. در این سازمانها گردش اطلاعات با کندی و نقص در انتشار و اطلاع رسانی همراه است، ساختار جزیرهای این سازمانها و عدم شفافیت در شرح وظایف و مسئولیت هر شخص و واحد از دلایل دیگر شکل گیری ساختار تفکر سیلویی است.
برای آنکه سازمانها بتوانند از یافتههای آینده پژوهان استفاده اجرایی نمایند، باید دو عرصه ذکر شده ذهنیت مشتری و برنامه استراتژیک را بهم گره بزنند و با شفافیت بالا این دو عرصه را با هم هماهنگ نمایند.
برای آنکه روندهایی که شما برای سرمایه گذاری در کسب و کار خود انتخاب میکنید، موجب هدر رفتن فرصت و سرمایه نشود، و البته همچنان تیم آینده پژوهی شما مشغول به همکاری پرثمری با شما باشند، ما سه استراتژی یا تاکتیک اجرایی را پیشنهاد می کنیم:
1-یک زبان مشترک برای تعامل میان حوزه های عملیاتی نهادینه کنید: یکی از دلایل شکاف میان دو حوزه ذهنیت مشتری در قالب فعالیتها و نیازهای اعلام شده تیم بازاریابی بطور عموم با حوزه استراتژی، تفاوت در عدم یکسان بیان کردن شرح روزانه این فعالیتها و نیازها است. این تفاوت از شما بعنوان یک سرمایه گذار، مدیرارشد و یا یک هدایتگر ارشد ایجاد میشود، شما زمانی که با تیمهای بازاریابی در جلسات به گفتگو مینشینید از چگونگی تحلیل رفتار مشتری در بخشهای مختلف بازار میگویید و میشنوید و بر اساس نیاز مشتری اقدام به چالش برای ارائه ارزش پیشنهادی مشتری میکنید، اما در همان دوره در جلساتی که با تیمهای برنامه ریزی استراتژیک و تجاری سازی دارید، مذاکرات شما به حوزه بازگشت سرمایه و از این دست هدایت میشود. شما میتوانید با مطرح کردن موضوعات در یک جلسه هم اندیشی مشترک به این موضوع پی ببرید که افرادی در تیم شما هستند که ابهاماتی در مورد بخشی که شما در بازار هدف گرفتهاید دارند، در حالیکه در جلسات حول محور شدت رقابت و بالا بردن ضریب نفوذ و اندازه فرصتهای پیش رو صحبت میشود! بیتردید هر دو طرف، ایدههای ذهن نوازی را مطرح میکنند، اما هیچ راه منسجمی وجود ندارد که بتوان به توفیق راه حل نهایی برای دستیابی به جایگاه موفق در بازار رقابتی و ارائه یک ارزش متناسب با ذهنیت مشتری و نیاز وی، دلخوش نمود.
همانطور که در مقاله قبلی یعنی استراتژی نوآوری برای کسب و کارهایی با مدل های تجاری ارزان قیمت(لینک شود) با الهام از کتاب "کارهایی که باید انجام شود" بیان شد، این شیوههای نوآورانه در پاسخ به نیاز مشتریان میتواند یک چارچوب باشد که دو عرصه(حوزه) ذکر شده را بهم متصل نماید.
زمانیکه شما با ظرافت بتوانید چیدمان مجددی از روابط تیمها داشته باشید و طراحان وظایف شغلی را با انجام دهندگان آن در راستای تبدیل دانسته های ذهنیت مشتری به استراتژیهای قابل گفتگو، هماهنگ نمایید؛ آنگاه تیمهای کاری شما می توانند از پتانسل های موجود در بازار و بازیابی مجدد آنها؛ دارایی های ارزشمندتری برای کسب و کارتان بسازند. نکته اساسی بسیار ساده است، داشتن یک ادبیات مشترک میان واحدهای مختلف کسب و کار موجب می شود که همه این ارکان در یک صف برای موفقیت های بیشتر در ارائه محصولات جدید به بازار، همراه باشند.
2- نقشه روندها و فرصت ها را برای دستیابی به موقعیت های مشخص داشته باشید: یکی ازدلایل مهمی که موجب می شود شما روندهای تازه در حال شکل گیری را پوشش ندهید؛ نداشتن ارتباط مستقیم بین آن ترند/ترندها با نقشی که محصول یا خدمت شما ایفا می کنند است. بیایید با مطرح کردن یک نمونه واقعی، نگاهی عمیق تر به این موضوع داشته باشیم. امروزه همه می دانیم که اینترنت اشیا(IoT) یک روند(Trend) قوی برای آینده نزدیک است؛ حال اگر شما تولید کننده و فروشنده شکلات هستید این چه ارتباطی با شما دارد؟ در حقیقت ارتباط زیادی دارد!
با هم پیگیر موضوع وسوسه انگیز شکلات بشویم و این مورد را شرح دهیم. تا زمانیکه شما شکلات های خود را مجهز به چیپ های اتصال به Wi-Fi نکنید و بر بستر یکپارچه سازی اطلاعات در اینترنت اشیا جاری نباشید؛ می توانید سناریوی پیش روی خود را اینگونه تصور کنید که پلتفرم متصل به خانه هوشمند، در پیام اخطار یا اعلام موجودی شمارنده خود، لیست تنقلاتی که باید تهیه شوند را اعلام می کند؛ حال اینکه شکلات شما در این لیست بعنوان محصول پذیرایی، میان وعده یا شکلات صبحانه منظور شود، بسته به گروهبندی محصول شماست.
موضوع مهم دیگر این است که شما برای رشد بازار خود ملزم به بهبود محصول و یا نوآوری در آن نیستید و فرصت های رشد به گونه ای دیگر نیز در اختیار شما قرار می گیرند. روند اینترنت اشیا(IoT) برای شما می تواند فرصت سفارش گیری در لحظه را به شما بدهد. شرکت های تامین کننده ای که به این پلتفرم های هوشمند متصل هستند با دریافت پیام های کسری کالا به سرعت این گروه کالاها را تامین می کنند. پس موضوع شما طراحی یک رابطه محکم با این شرکت ها و داشتن اولویت برای آنها در همکاری فی المابین می باشد.
آینده پژوهان همواره تلاش می کنند تا ذهنیت مشتریان را در موج روندهای در حال شکل گیری، بیابند و چیزی که به بنگاه خود پیشنهاد می دهند، تا حدودی با صنعت حال حاضر آن بنگاه در تفاوت است. اینکه صاحبین و مدیران ارشد یک بنگاه در مواجهه با یک روند و یا یک فرصت برای راضی کردن مشتریان، چگونه واکنش نشان می دهند را جدا می کنیم و به این مهم توجه می کنیم که قرار دادن یک فرصت در چارچوب کاری درست، الزامیست. آینده پژوهان کار درست را انجام می دهند و آنچه مرتبط با فرصتهای پیش رو و ذهنیت مشتریان می باشد را در رادار بنگاه شناسایی می کنند و به چارچوبی که شما برای دستیآبی به موقعیت مورد نظر خود و بازار هدف مشتریانتان تعیین کرده اید، انتقال می دهند.
3- طراحی یک نقشه برای به اوج رساندن یک ایده نوآورانه در مسیر ایده تا عمل: در بسیاری از کسب و کارها تمرکز روی برقراری ارتباط در این دو حوزه است: ایده پردازی یا جمع آوری ایده ها. بنگاه ها مسیر گام به گامی را طراحی می کنند که در آن بتوانند ذهنیت مشتریان را جمع آوری کنند، آنها را پرورش دهند و با اولویت بندی ایده ها، برای ایده ها امکان پیاده سازی در قالب کسب و کارهایی در محیط انکوباتوری را مهیا نمایند یعنی آنها را در ابعاد کوچک و با تسلط بر همه ابعاد این کسب و کار، پیاده سازی کنند. از سویی دیگر، این دسته از بنگاه ها با ایجاد فضای مناسب و ارائه راه حل های توسعه مهارت به افراد نوآور، شرایط را برای خلق ایده های نو آورانه مهیا می کنند. در واقع این بنگا هها برنامه ای را نوآورانه پیاده می کنند تا دستیابی به فرمول های موفقیت در کسب و کار را در تور وسیع تری صید کنند!
در مطالعه همه موارد موفق، به این موضوع مهم پی می بریم که بهترین برنامه های نوآوری در بطن خود یک شریان اصلی دارند؛ همه آنها به گونه ای سازمان دهی شده اند که بتوانند از مسیری عبور کنند که به تیم های تجاری سازی برسند. در این سازمان ها؛ چارچوب بگونه ای برنامه ریزی شده است که اطمینان از اختصاص نیروی انسانی متبحر، منابع مالی کافی و پشتیبانی مناسب برای ایده های نوآورانه اتفاق بیافتد و ما در طی زمان دفترچه خاطراتی از ایده هایی که قربانی کرده ایم را نداشته باشیم.
در همین سال های پیش رو، بی تردید تیم های آینده پژوهی هستند که برای بنگاه ها ارزش آفرینی می کنند در حالیکه بنگاه ها در کشمکش برای یافتن آنچه آینده پیش رو برای آنها رقم خواهد زد. تیم های آینده پژوهی اگر به اندازه کافی فرصت مهارت پروری داشته باشند، به بنگا ه ها و مشتریان، آن چیز و جایی که می توانند منافع مشترک داشته باشند را نشان می دهند.
طراحی گرافیک و تبلیغات: 09123381563
منبع: mbanes.ir